يكى، در پيش بزرگى از فقر خود شكايت میكرد و سخت میناليد. گفت:
«خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ »
گفت : «البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمیكنم . »
گفت : «عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه میكنى؟ »
گفت : «نه »
گفت: «گوش و دست و پاى خود را چطور؟ »
گفت: «هرگز » .
گفت : «پس هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله میكنى؟!
بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را
خوشتر و خوشبختتر از بسيارى از انسانهاى اطراف خود میبينى.
پس آنچه تو را دادهاند، بسى بيشتر از آن است كه ديگران را دادهاند و تو هنوز
شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيشترى هستى ! »
نظرات شما عزیزان:
زهرا بانو
ساعت15:08---4 دی 1392
قول داده اَم...گاهـــﮯهَر اَز گاهـــﮯفانـــوس یادَت رامیاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَمخیالـت راحـَــت! مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِرهمیاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَماَما بـﮧ هیچ سِتاره ے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد...خیالت راحت...
دختر ساده....
ساعت12:37---29 آذر 1392
چـه کَسـی گُفـته که مَـــــــن تَنــــهایَم؟!...
مَـــــــــن،
سُکـوت،
خـــــــاطِرات،
بُغـــــــض،
و اَشــک،هَمـــیشــــــه با هَمیـــــــم...!!
بِگُــــــــذار تَنـهایــی اَز حَســــودی بِمیـرَد!!
ریحانه
ساعت14:15---25 آذر 1392
اپم و منتظر حضور گرم شما
خودم
ساعت1:41---25 آذر 1392
دل آدما...
شیشه نیست که روی آن " هــــــا " کنیم
بعد با انگـــشت یه قــــلب بکشیم و
وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!!
رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی
باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی!!
علی
ساعت21:57---24 آذر 1392
یه سری آدما هستن که اگه تو زندگیت نبودن
الان داشتی با خیال راحت نفس می کشیدی . .
Farzad
ساعت20:06---24 آذر 1392
پرسید: دوست را چون دوستش داری نیازش داری؟
یا که چون نیازش داری دوستش داری؟
گفتمش: چون دارمش بی نیازترینم!
kati
ساعت19:24---24 آذر 1392
همه در باران تند تند راه می روند!
این منم که می ایستم و با چشم هایم به تو فکر میکنم...
ممنون که به من سر زدين ...
موفق باشيد ....