دخترى زیبا بود اسیر پدرى عیاش ، که درآمدش فروش شبانه دخترش بود!
دخترک روزى گریزان از منزل پدرى نزد حاکم پناه گرفت و قصه خود بازگو کرد.
حاکم دختر را نزد زاهد شهر امانت سپرد که در امان باشد، اما جناب زاهد هم همان شب اول
دختر را ...
نیمه شب دختر نیمه برهنه به جنگل گریخت، که چهار پسر مست او را اطراف کلبه
خود یافتند و پرسیدند با این وضع، این زمان، در این سرما، اینجا چه میکنى؟!
دختر از ترس حیوانات بیشه و جانش، گفت: آرى پدرم آن بود و زاهد از لطف حاکم
چنان، بى پناه ماندم .
پسرها با کمى فکر و مکث و دیدن دختر نیمه برهنه او را گفتند تو برو در منزل ما بخواب
ما نیز میاییم .
دختر ترسان با فکر اینکه با این چهار پسر مست تا صبح چگونه بگذراند خوابش برد .
صبح که بیدار شد دید بر زیرو برش چهار پوستین براى حفظ سرما هست وچهار پسر
بیرون از خانه از سرما مردند !
برگشت و بر سر دروازه شهر فریاد زد که :
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
ترک تسبیح و دعا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند
می روم جانب می خانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست بکنم
آنقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به خراباتیم عادت بکند
نظرات شما عزیزان:
بشار
ساعت13:24---19 فروردين 1393
اين دعا(شرف الشمس) در روز 19 فروردين هر سال براي برآورده شدن حاجات نوشته مي شود،از طلوع تا غروب آفتاب فرصت داريد دعا را بنویسید و در زیر آن حاجاتتان را بيان كنيد و در قرآن قرار دهید. انشاء الله حوائجتان برآورده خواهد شد.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
اَللّهُم اِنّي اَسئَلُكَ بِالهاءِ مِنْ اِسمِكَ الْاَعظَم و بالثَلآثِ العِصّيِ و بالالَفِ المُقَّّوِم و بِالمِيمِ الطَميس الاَبتَر و بالسِّلمِ و بالاَربَعَه الَتِي هِي كالكَفِ بِلا مُعصَم و بِالهاءِ المَشقُوقَه و بالواوِ المُعظَّم صوره اِسمكَ الشَّريفِ الاَعظَم اَن تُصَلِيَ علي سَيِّدِنا مُحمَّدِ وَ آلِهِ بعدد حروف ماجري بِالقلم و اَن تَقضِي حاجَتِي.
reza
ساعت8:32---17 فروردين 1393
سلام سال نو مبارک سال خوبی داشته باشید.
.
ساعت11:29---8 بهمن 1392
aliyeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeeee.b manam sar bzan
ریحانه
ساعت18:23---6 بهمن 1392
آپم و منتظر حضور گرمتون هستم
kati
ساعت12:17---5 بهمن 1392
چه انتظاری از مــــردم داری؟
آنها حتی پشت سر خــــــــــــدا هم حرف می زنند...